ويژگيهاي تفكّر در كودك ((دورةپيش دبستاني ))
بنفشه
کودکان نوآموزان مربیان پیش دبستانی
نگارش در تاريخ دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, توسط افسانه بازشاد

  

 انسان حيواني متفكّر معرّفي شده است و از خصائص او انديشيدن ،تجزيه و تحليل ،استنتاج و تصميم گيري ذكر شده است وتفكّر فصل مميز انسان از حيوان است.

تفكّر جرياني است كه  فرد كوشش مي كند مشكلي را كه با آن روبرو شده است مشخّص و با استفاده از تجربيّات قبلي خود آنرا حل سازد .

همچين تفكّر نوعي پرورش و ايجاد زمينه براي ايجاد مهارت در ذهن است تا در سايةآن انديشه هاي غني بوجود آمده و امكان كسب اطلاعات و آگاهي هاي مورد لزوم زيادتر گردد.

جان ديوئي فكر را عبارت از درك روابط مي داند به نظر او فكر سه جنبه دارد :

1-ادراك

2-تعقّل يا استنتاج

3-قضاوت

درامر تربيت ، پرورش تفكّر  و وا داشتن به تدبّر از ضروريات اوليه و از نخستين وظائف مربيان در خانه و مدرسه است ما بايد فرزندانمان را بگونه اي هدايت كنيم كه  در برابر گفته هاي خود دليل قانع كننده اي داشته باشند و در برابر گفته هاي ديگران نيز چرا ،  بگذارند.

تنها در اين صورت است كه درك و فهم آنان از سلامت لازم برخوردار شده و يادگيري آنان با ثبات خواهد شد

تفكّر متأثر از هوش عملي كودكان است و نوعي توانايي و استعداد در فرد است كه مي تواند عملاً و از راه تجربه آنان را در سازگاري با موقعيّت هاي جديد كامياب سازد .

هوش عملي كه شامل توجّه ،ادراك دقيق موقعيّت ها  ،پي بردن به ارتباط اجزاء،ياد آوري و قضاوت درست و بكار بردن نيروي ذهني است مي تواند كودك را در حل مشكلات ياري نمايد.

توانمندي و پايا ئي هاي ذهني كودك در دوران پيش دبستاني بشرح ذيل بيان شده است .

تصوّر فضا و شكل و اندازةآن از راه تماس مستقيم كودك با اشياء و اوضاع حاصل مي شود كه به عقيده پياژه نيروي حسي و حركتي كودك اساس هوش است و در سطح عالي تر تفكّر ، بيشتر از ادراكِ تنها به ايجاد مفاهيم ذهني كمك مي كند كودك پس از فراگيري نام اشياء مي فهمد كه از چه اجزاء و موادي ساخته شده اند و با آنها چه مي توان كرد (بازي ،سرگرمي،استفادة خاص و)

 كودكان( 5-3 )ساله علاقه و استعداد خاصي در نصب اجزاء يك معمّاي تصويري و جور كردن       شكل هاي گوناگون داشته درمشخص ساختن دو جعبه به وزن مختلف و دو خط به طول نامساوي از خود توانائي نشان خواهند داد .

    مفاهيم زماني،  از الگويي همانند الگوي مكاني پيروي مي كنند امّا ديرتر ادراك مي شوند و به كندي به دست مي آيند چنانكه آزمايشات ((بينه)) نشان مي دهد كه حتّي شش ساله ها هنوز شناخت زماني پيدا نكرده اند يعني از زمان وقوع رويداد ها آگاهي ندارند .

بيشتر كودكان در سالهاي( 6-5 ) زندگي خود ،زمان گردش و استراحت را از هم تشخيص نمي دهندكه در چنين مواردي بايد به آنان ياري دهيم و با ملايمت و صراحت زمان انجام يا حدوث هر امري را ياد آور شويم لذا پيشرفت رشد عقلي بستگي به شناخت اشياء و رويدادها دارد و براين اساس زمان وقوع ،خصوصيات و ارتباط اشياء را با يكديگر تشخيص مي دهد .

خود شناسي نيز از مفاهيمي است كه نمودار رشد عقلي و رفتار سالم كودك است ،زيرا عامل مهمي در سازگاري وي به شمار مي رود كودكي كه مقام و موقعيّت خويشتن را در هر مرحله از زندگي بشناسد بي شك داراي رشد عقلي پيشرفته اي است و به نظر مردم فردي عاقل ،قابل قبول و با اعتبار جلوه مي كند و در محيط جامعة خود بيشتر از كودكان ديگر موفقيّت بدست خواهد آورد.

 

چگونگي ايجاد تفكّر

 

تفكّر وقتي شروع مي شود كه كودك با مسئله يا مشكلي برخورد كند و نتواند راه حل ثابت و مشخصي را در تجربيّات قبلي خود پيدا كند ،در اين صورت بايد فعاليّت كند تا راه حل مناسبي را پيدا كند و با اجراي آن مشكل خود را از ميان بردارد تشخيص مسئله يا مشكل نيز مستلزم تفكّر است چنانچه نتوانيم مسئله يا مشكل خود را درست تشخيص دهيم نيروي خود را بيهوده صرف كرده ايم و زحمات زيادي از ما به هدر خواهد رفت.

پس ايجاد تفكّر مستلزم ادراك ،درگير كردنِ حافظه و مرتبط كردن افكار با يكديگر است .

مثلاً هنگامي كه توپ كوچك كودك زير مبل يا ميز مي افتد براي خارج كردن آن از چوب دستي يا چيزي شبيه آن استفاده مي كند و براي دست يافتن به شيءاي كه مطلوب اوست و دستش به آن نمي رسداز صندلي استفاده مي كند .

روش طبيعي حل مشكل براي كودك آن است كه خودش راه حل علمي را بيابد و عملي بودن يا نبودن آنرا تجربه كند در دوران پيش دبستاني كودكان بر اثر كمبود تجربه غالباً مبادرت به استدلالهاي نادرست  مي كنند با اين همه نمي توان قدرت استنتاج و داوري آنها را ناديده گرفت و كم ارزش جلوه داد .

براي فهم بهتر جريان تفكّر در كودك لازم است عناصر عمدة اين مقوله مورد توجّه قرار گيرد .

 

1-تصورات ذهني

كودك كه به تدريج با دنياي خارج تماس پيدا مي كند ،تصوّراتي از اشياء را در ذهن خود به وجود مي آوردفعاليّت ها و حركات افراد و اشياء براي او مفهوم پيدا مي كنند و بتدريج وجود اين اشياء و افراد را درك مي كند . 

2-تميز اشياء

در جريان تشكيل تصوّرات ذهني و ادراك اختلاف اشياء،فعاليّت هاي حسي ،رشد و تكامل دستگاه عصبي و تجربيّات كودك مؤثر واقع خواهد شدتا بتواند اختلاف اجزاءرا از طريق مقايسه و تميز آنها از يگديگر شناسائي كند.

3-وحدت دادن

در دوره كودكي ارتباط اشياءو مو قعيّت ها بصورت كلّي درك مي شوند ،ايجاد مفاهيمي چون گردي ،شيريني ،قرمزي ،حيوان ، خشم و مستلزم مقايسة اشياء با هم و درك روابط آنها است بتدريج كودك امور مربوط را به صورت يك واحد در ذهن مجسم مي سازد و از اين راه به تشكيل مفاهيم تازه اقدام مي كند .

4-تفكيك

استعداد كودك براي جدا كردن خصوصيات عمومي و مشترك اشياء بتدرج رشد مي كند در جريان تجربة فردي امور ادراك شده را با هم مقايسه مي كند جنبه هاي مشترك و عمومي را انتزاع مي كند و بصورت مفاهيم كلّي در مي آورد .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: