نخستین مراحل نقاشی کودکانه
بنفشه
کودکان نوآموزان مربیان پیش دبستانی
نگارش در تاريخ سه شنبه 18 تير 1392برچسب:, توسط افسانه بازشاد
 
       

۱ – حرکات عضلانی و اثر گذاری بر روی کاغذ
نوزاد از آغاز تولد ، لحظات کوتاهی توجهش به حرکاتی که در میدان دید او  انجام می گیرد، جلب می شود و این حرکات را با چشمانش تعقیقب می کند.
کمی بعد او سرش را هم اندکی به طرف اشیاء و یا اشخاص در حال حرکت می گرداند. در سه ماهگی او مرتب به دست هایش می نگرد و اشیاء را لمس می کند. از این زمان است که وی تجارب اساسی و مداومی در جهت فعالیت های فکری و عاطفی خود پیدا می کند. در سال ۱۹۷۲ بوور (Bower) در آزمایشگاهی نشان داد که بر خلاف عقیده عمومی، نوزاد چند ماهه کاملاً  قادر است بین تصویرهای دو بعدی و سه بعدی اشیاء تمایز قایل شود جهت های مختلف را در فضا تعقیب کند و بنابر گفته بریمر (Bermer) به کمک ذهن و مغز خود از میان چند شیء یکی را برگزیند.
این کشفیات علمی بر پژوهش هایی که راجع به کودکان انجام می گرفت اثر به سزایی کرد. اگرچه روابط بزرگسالان و کودکان در بیشتر مواقع هنوز مشخص نبود و اعمال کودکان برای بزرگسالان نامفهوم می نمود.
بزرگسالان اصولاً امکانات فکری و عاطفی کودک را در سنین قبل از مدرسه ناچیز می شمارند، زیرا کودک هنوز مانند زمانی که به مدرسه خواهد رفت، مجبور به انجام تکلیفی نیست و یا به طور کلی در بسیاری جهات او هنوز به بزرگترها وابسته است. ولی به مجرد اینکه کودک به مدرسه می رود، همه از او انتظاری بیش از قدرت واقعی اش دارند. بزرگسالان اصولاً نوزاد را به عنوان موجودی کاملاً بی دست و پا و حقیر می نگرند و عمداً او را در قنداق می پیچانند و در گهواره اش قرار می دهند و اطراف آن را با پرده می پوشانند تا نتواند کوچکترین حرکتی کند و یا جایی را ببیند و در مقابل هر عمل واکنشی نشان دهد. در صورتی که ثابت شده است که نوزاد از اولین روزهای تولدش به اطراف خود نگاه می کند.
او در چند ماهگی متوجه می شود که برخی از اشیاء که بر سطح چیزی کشیده و یا پرتاب شوند اثری از خود باقی می گذارند.
کراتی (Cratty) گفته است اگر کودک فرصت امکان تماس با اشیایی را بیابد که در اطراف او وجود دارند و بتواند آن ها را آزمایش کند، خیلی زود متوجه می شود که مداد و قلم و خودکار و گچ جزو آن دسته از اشیاء قرار دارند که از خود اثری مشخص بر سطوح مختلف مانند کاغذ یا تخته بر جای می گذارند.
کشف این موضوع یا همان «اثر» برای کودک دارای اهمیتی بسیار اساسی است. در همین زمان است که کودک متوجه می شود با حرکت دادن دهان و دستگاه تنفسی خود می تواند صداهای مختلفی از خود خارج سازد، که برای خود او و دیگران قابل شنیدن است. این موجود کوچک با زحمت و در عین حال با هیجان زیادی می آموزد که چگونه صدا را از دهان خارج کند. هدف او از این کار شنیدن صدای خود اوست. موفقیت او در این خصوص سبب می شود که کودک عمل خود را که به خودی خود نیز لذت بخش است تکرار کند و هنگامی که متوجه می شود اثر این صدا اطرافیان او را نیز خوشحال می کند، لذت او بیشتر می شود . بدین طریق کودک کم کم صداها را کامل تر می کند و از اولین صداهای جیغ جیغی و گلویی ناصاف به سوی صداهای مشخص تر و غیر از صداهای قبلی کشیده می شود.
در این سن و سال، برآوردن این صداها شاید بهترین وسیله برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران و نیز اعلام حضور خود کودک باشد. اما اثر صوتی و اثر گرافیک از چندین جهت اساسی با هم توفیر دارند. یکی از مشخصات اثر صوتی، این است که به محض خروج از دهان محو می شود، در حالی که بر عکس آثاری با خصوصیات گرافیک پایدارترند و مدت ها بدون ارتباط با شخصی که آن را به وجود  آورده مانند یک همزاد از کودک قابل جدا شدن و نگهداری می باشند.
وقتی کودک این پدیده را کشف می کند برای او خوشحالی فراوانی به همراه می آورد و همین امر، عاملی بالقوه غنی برای آینده او می شود. از طرف دیگر اثر صوتی نیز امتیاز خاص خود را دارد ولو اینکه این اثر بعد از تولید ناپدید می شود، ولی دارای تأثیر فوری است یعنی به محض تولید موثر واقع می شود. در حالی که علائم گرافیک با وجود اینکه قابل نگهداری هستند ولی اثر فوری شان احتمالاً کمتر است.
به گفته ناویل (Naville) والدین و بزرگسالان در مقابل خط خطی هایی که کودک می کشد با همان هیجان و شادمانی مواجه می شوند که در مقابل اولین صداهای او روبرو می شوند. فعالیت گرافیک کودکان برای والدین به منزله یک بازی فردی است و مفهوم اجتماعی ندارد.
در حالی که اثر گرافیک بنابر دلایل بنیانی علاوه بر ارزش بیانی، منعکس کننده پیچ و تاب های فکری کودک نیز هست. اولین علایمی که کودک بر روی کاغذ رسم می کند، بیشتر بر اثر ضربه زدن مداد بر روی کاغذ به وجود می آید. گاهی این ضربات آنچنان محکم است که باعث پاره شدن کاغذ می شود زیرا اگرچه قدرت عضلانی کودک بسیار ناچیز و محدود است ولی انرژی و قدرت هیجانی او بسیار زیاد می باشد.
فعالیت گرافیک کودک اصولاً عملی ارگانیک است. یعنی نشانه ای است از حرکتی که بر روی یک سطح قابل ضبط کشیده می شود در واقع منشاء اصلی فعالیت گرافیک به دست و بازو محدود نیست بلکه در عمل، تمام اعضای بدن در تولید آن سهیم هستند. در نخستین مراحل یادگیری، کودک خطوطی را به جهات مختلف رسم می کند. این خطوط معمولاً تمام صفحه کاغذ را دربر می گیرد. و یا تا جایی که بازوانش اجازه می دهد نیم دایره رسم می کند. البته این امر به موقعیت کودک در حالت نشسته و یا ایستاده و اینکه مداد را چگونه در دست گرفته است نیز بستگی دارد.
بنا به تحقیق برتین (Brittain) کودک مدتی (معمولاً ۶ماه پس از شروع خط نگاری) رابطه ای بین حرکات دست خود و آثار و علائمی که پدید می آورد کشف می کند.
به گفته والون (Wallon) او متوجه می شود که اثر خط بر روی کاغذ به دلیل حرکت دست و به کمک مداد به وجود می آید. به عبارت دیگر او به مفهوم علل و معلول پی می برد. این موضوع برای او بسیار با اهمیت است. زیرا در حالی که او قبلاً با لمس کردن می توانست اشیاء را بشناسد و از این طریق تجربه بیاندوزد، اکنون می تواند از طریق چشم نیز تجربه هایی کسب کند. در این مرحله کودک حرکات دستش را تغییر می دهد و می تواند خطوط عمودی و افقی یا مدور رسم کند. بنابراین بهتر از گذشته می تواند مداد را دستش کنترل کند و شکل ظریف تری رسم کند. توجهی که کودک برای کنترل خطوط به خرج می دهد، حاصلی است از تجربه دقیق او بر روی نقاشی های خود و نیز در ارتباط مستقیم با تقویت عضلات او. خطوط درهم و برهمی که کودک در سنین ۱۶ تا ۱۸ ماهگی ترسیم می کند کم کم جایش را به دو اثر گرافیک مشخص تر می دهد که یکی خط نوشتنی و دیگر خط نگاری است، که این دو به مرور زمان و بر اثر پیشرفت و پختگی فکری کودک، هر کدام جای مشخص خود را پیدا می کنند. اما قبل از رسیدن به این زمان کودک تا مدت درازی هنوز دلباخته خط خطی های نامفهوم و بی نظم است. بدون آنکه کمترین اهمیتی برای ضرورت ها قائل شود. ضرورت ها بدین معنی که پل کلی (Paul Klee) از آن به عنوان «دنبال خط را گرفتن و امتداد دادن» صحبت می کند. در این زمان کودک بی آنکه بخواهد تصویر واقعی اشیاء را به دست دهد نقاشی می کند و نباید او را مجبور به کشیدن اشیاء حقیقی کرد. زیرا خط خطی کردن بی نظم و نامفهوم، برای او به منزله نوعی اسباب بازی است که از آن لذت فراوان می برد. او در سنین دو تا سه سالگی برای شکل هایی که می کشد اسم می گذارد. این بدین معنی است که او می خواهد با محیط اطراف خود ارتباط مفهومی برقرار کند. بنابراین خط خطی کردن در امتداد حرکتی عضلانی و بصری، به منظور بر جاگذاردن اثر یا علامت است که دارای هیچ عامل فکری نیست . او با دقت فراوان روی هر سطحی که در دسترسش باشد، مثل دیوار، میز و یا اشیاء مورد علاقه والدین اثر یا علامتی از خود به جا می گذارد.
به گفته ناویل(Naville) خط خطی کردن اولین یا تنها نوع بیان قابل رویت نیست. بلکه زودتر از آن مثلاً وقتی که کودک با آب دهانش حباب درست می کند و درنتیجه محصولی برای نشان دادن به دیگران عرضه می کند که در عین حال بیانگر خوشحالی و راضی بودن خود او نیز هست، خود نوعی بیان قابل رویت است. البته آثار گرافیکی هم که ما آنرا خط نگاری می نامیم، از نظر شکل و معنی با هم تفاوت دارند.
مهفوم این خطوط به عوامل فردی و تکاملی هر کس بستگی دارد. اختلاف و تفاوت فردی از همان ابتدا نمایان می شود و چون دوران خط نگاری، قبل از نقاشی تمثیلی است بنابراین چیزی که از این دوره نمایان می شود خود نمایاندن کودک در مقابل حقیقت بیرونی یک امر کلی است. این خط خطی ها به صورتهای مختلف یا با دقت و ظرافت و یا در قسمتی محدود از کاغذ و یا در تمام قسمتهای کاغذ با خطوط مداوم و یا مقطع و با رنگها و اشکال مختلف ظاهر می شوند، که همه با هم توفیر دارند و نشانگر شخصیت کودک از نظر خلق و خو و قدرت او هستند.
برنسون (Brenson) به طور مثال تایید می کند که به هنگام بیان نخستین دوره خط نگاری، اگر کودکی تمام صفحه را با خطوط پر کند، بدین وسیله تمایلش را به تصاحب مکان بیشتر در قلب و عاطفه مادر نشان می دهد. این گونه تعبیر شاید به نظر رویارویی باشد ولی به طور کلی در شکل کشیدن کودکان، تصویر مادر بیشتر از هر تصویری نشان داده می شود. بنابراین طبیعی است که کودک تمام محبت و تمایلاتش را در رابطه با مادر توجیه کند. ولی هنگامی که کودک تمایل خود را به نشان دادن افراد و اشیای دیگری که در اطراف او هستند ابراز می دارد، همان نگرشی را که نسبت به مادر خود دارد، در مورد آن ها نیز بکار می گیرد.

۲- مراحل تکامل خط خطی کردن
آنچه کودک به صورت خط خطی عرضه می دارد، به دلایل تکاملی نیز با هم توفیر دارند و خط خطی کردن های یک کودک یکساله از نظر گستردگی و ساختار با نقش و خط هایی که یک کودک ۳ ساله می کشد، خواه ناخواه فرق اساسی دارد.
کودکان معمولاً در یک سالگی است که مداد در دست می گیرد ولی به جای خط کشیدن بیشتر با مداد بر روی کاغذ می کوبند و بنابراین، به آسانی موفق نمی شوند اثری بر روی کا غذ بر جای گذارند. ولی سرانجام در ۱۸ تا ۴۰ماهگی به طور کامل موفق به خط کشیدن می شوند.
بررسی هایی که توسط کلوگ (Kellogg) در مورد کودکان کشورهای مختلف جهان صورت گرفته، نشان می دهد که از نقش کشیدن های ساده گرفته تا نقاشی های پیچیده این کودکان، مبانی بنیادی وجود دارند که نزد تمام کودکان ارتباط مستقیم دارند . طبق این بررسی تکامل نقش نگاری در نزد کودکان طی پنج مرحله اصلی صورت می گیرد که به ترتیب عبارتند از: اثر یا خط نامشخص، خط مشخص یا اشکال هندسی در هم، طرح یا در کنار هم قرار گرفتن چند شیء اجتماع چندین شکل مختلف و تصویرنگاری، در هر حال این پیشرفت به صورتی کاملاً منطقی انجام می گیرد و مرحله بعدی همیشه ترکیبی است از علایم مرحله های قبلی.
کراتی و مارتن (Cratty & Martin) یادآور شده اند که خط های افقی قبل از خطوط عمودی ظاهر می شوند، ولی به طور کلی در مرحله اول، کودک خطوطی در جهت های مختلف رسم می کند، خواه به صورت افقی، عمودی یا دایره ای.
در دو سالگی خطوط دایره ای و یا زاویه دار ظاهر می شوند. در این سن کودک بعد از کشیدن خط دلخواهش، به راحتی مداد را از روی کاغذ بر نمی دارد و بنابراین بعد از هر خط مورد دلخواه، خطوط دیگر هم در محیط بر آن رسم می کند.
در سن دو سال و نیمگی قدرت عضلانی کودک بیشتر می شود و هنگامی که خطی را رسم می کند با چشم نیز مراقب آن است تا آن خط از محدوده تعیین شده خارج نگردد. او به دلخواه خود چندین حرکت را تکرار می کند و خط های جدیدی را می کشد تا اینکه نخستین خط نگاری او که از چندین حلقه در هم تشکیل شده به دست آید و بالاخره بعد از آن خط های فنری شکل و منحنی های روی هم قرار گرفته، ظاهر می شود. بنابه پژوهش ژزل (Gesell) کودک در این سن قادر است در یک قسمت کاغذ، موضوعی را نقاشی و قسمت دیگر را اختصاص به مطلب دیگری بدهد و یا با در نظر گرفتن مرکز کاغذ نقاشی متعادلی رسم کند.
در سه سالگی، خط نگاری کودک دیگر فقط برای لذت بردن از حرکت یا فشار مداد بر روی کاغذ نیست، بلکه مایل است احساسات درونی خود را که در ارتباط با تجربه های زندگی کوتاه مدتش به دست آورده، بیان کند. این مرحله برای کودکانی که در محیطی پر تحرک زندگی می کنند، از سن دو سال و نیمگی شروع می شود.
کودک در۳سالگی خطوط عمودی را بیش از خطوط افقی رسم می کند. خطوط عمودی بیانگر اظهار وجود کودک است و بنابراین توسعه آن، نشان می دهد که کودک از وجود خودش آگاه شده است و با آن که خط خطی های او از نظر بزرگترها فاقد معنی و محتوی است ولی مسلم است که در این مرحله کودک قصد بیان چیزی را دارد. البته در این مرحله، تخیل کودک بر یک موضوع خاص ثابت نمی ماند و وقتی که او قصد خود را تشریح می کند خط نگاره ی او می تواند معرف یک چهره یا یک تلفن یا یک درخت باشد. در این سن کودک می تواند دایره یا فضای بسته و نیز اشکال مربع ومستطیل رسم کند. در اواخر سه سالگی کودک یا خورشید است و سرانجام در جهار سالگی خط نگاره های او جمع و جور می شود و حتی برای بزرگسالان نیز معنی پیدا می کند.
بدین گونه که سرانجام کودک مرحله خط خطی کردن را به طور کامل پشت سر می گذارد و وارد مرحله تمثیلی می شود.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: