وسایل مورد نیاز
بشقاب یک بار مصرف ،پنبه ، رنگ
به یک بشقاب یک بار مصرف نیاز داریم
بشقاب یک بار مصرف رو نصف می کنیم و به شکل زیر در می اریم
حالا بشقاب رو رنگ آمیزی می کنیم
رنگ های رنگین کمان
ادامه مطلب...
1- ارتباط ، آینه ای است برای دیدن همدیگر
2- ارتباط موثر ، ارتباطی است که به نفع همگان باشد نه یک سویه !
3- تاثیرات پیام هایم را می توانم از طریق واکنش (بازخورد) دانش آموزان ، تشخیص دهم.
4- بازخورد ( فیدبک ) یعنی امکانی برای مدیریت رفتارها و افکارم.
5- زبان کلامی را می توان کنترل کرد ولی کنترل زبان بدن دشوار است.
6- باید بیشتر مراقب تاثیرات ارتباط غیر کلامی باشیم.
7- اگر روزی سرحال و شاداب نباشم ، دست کم سعی می کنم این روحیه را به کلاس منتقل
نکنم .
8- اگر دانش آموزان به رفتار یا روحیه ی من ایراد گرفتند ، آن را به عنوان نشانه ای برای
واقعیتی احتمالی ، تلقی کنم.ادامه مطلب...
واحد آموزش در پيشدبستاني ، فعاليت است. فعاليت برخلاف درس ،كه به واحد تدريس در دبستان و بالاتر ، اطلاق ميشود ، نياز به آغاز ، ادامه و پايان رسمي ندارد. در حقيقت فعاليتها به شكل باز اجرا شده ، به يك نتيجة قالبي نميرسند. ولي ممكن است مدتها بعد بار ديگر آغاز شوند. اين فعاليتها به طور كامل در اختيار معلم نيست بلكه او طرح آنها را ريخته ، مواد آن را در اختيار كودكان قرار داده ، براي آن مدت زماني را تعيين ميكند و حتي جهت آن را مشخص ميكند ، اما اجراي بازي و تعيين محتواي آن و تحليل نهايي بر عهدة كودكان است.
هر فعاليت يك واحد شمرده ميشود. اغلب هر فعاليت ، از مجموعه فعاليتهاي مرتبط تشكيل ميگردد. كودك در يك روز مدرسه ، به ساختمانسازي با مكعب ، موزيك و نقل قصه كه همه به يك موضوع واحد مربوط ميشوند ، سرگرم است ، و از روزي تا روز ديگر با چند كار پياپي سرو كار دارد كه فعاليت هر روز شكل تكامل يافتة كار روز قبل است. مجموعة اين فعاليتها و برنامهها بايد طوري طراحي شوند تا ، مفاهيم و انديشههاي پايه به طور متناوب تكرار شوند ، به اين هدف كه اين مفاهيم كه ارزش اساسي و بنيادي در تشكيل مفاهيم بعدي دارند ، تحكيم و تعميق گردند. 1
روش واحد شامل يك رشته فعاليت است كه در اطراف يك دسته مفاهيم كلي دور ميزند و به منظور رسيدن به يك هدف كلي در نظر گرفته ميشود. تمام مطالب ، در قالب يك مسأله و مشكل طرح ميشود و اطلاعات و مهارتهاي گوناگون از ابعاد مختلف براي حل آن گردآوري ميشوند و هدف تمام آنها مركزي است كه مسأله از آن ناشي ميشود. تمام موارد در مجموع برنامة واحدي را تشكيل ميدهند. به عبارت ديگر روش واحد در نتيجة تمركز توجه و فعاليت روي يك سلسله مسائل پيوسته و استفاده از ارتباط آنها با مسائل ديگر (بدون تفكيك تضعي و رسمي رشتهاي) به وجود ميآيد.
ادامه مطلب...
آقا سلام
سلام آقا
سلام آقای خوبی
خورشید من کی میرسی
جمعه شبی غروبی
بابا بزرگ میگه میای
تویی که غرق نوری
یه لحظه حس نمی کنم
حتی یه لحظه دوری
آقا سلام سلام اقا سلام آقای خوبی
.
.
ادامه مطلب...
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم
شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) بر شما تسلیت باد
سه الف لازمه تغییربزرگ
اطمینان :
شاید بارها و بارها این داستان را شنیده باشید که روزی
اهل روستا تصمیم گرفتند برای بارش باران دعا کنند در روز مقرر همه
گرد آمدند و تنها پسربچه ای در میان جمع چتری به همراه آورده بود و
این همان اطمینان است.
ایمان :
همانند کودک یک ساله ای است که وقتی او را به هوا می اندازید
می خندد چون یقین دارد که شما او را خواهید گرفت.
امید :
هر شب با امید به زیباییهای روز بعد و آنچه در انتظارمان خواهد بود
چشم ها را می بندیم در حالیکه نمی دانیم آیا فردا طلوع خورشید را خواهیم دید؟
بيشفعالي اختلالي است كه در آن كودك داراي علايمي همچون پرتحركي، پر فعاليتي، انجام حركات و عملكرد ناگهاني، كمبود توجه و يا تمركز است.
معمولا علايم اين اختلال بعد از 3 سالگي آغاز و معمولا تا قبل از 7 سالگي تشخيص داده ميشود، اظهار كرد: اختلال بيشفعالي از 12 سالگي به بعد تا 20 سالگي رو به بهبود ميرود و درصد كمي از علايم اختلال در بعضي از اين كودكان و نوجوانان تا بزرگسالي ادامه پيدا ميكند. 6 درصد دانشآموزان مقطع ابتدايي تهران داراي اختلال بيشفعالي هستند.
بيشفعالي در پسران شايعتر از دختران است
وي با بيان اينكه اختلال بيشفعالي در پسران بيشتر از دختران ديده ميشود، خاطرنشان كرد: اين اختلال در پسران 3 تا 5 برابر شايعتر از دختران است.
اختلال بيشفعالي با سه نوع مختلف در كودكان بروز ميكند، توضيح داد: در نخستين نوع از اين اختلال، علاوه بر بيشفعالي، عملكرد تكاني (انجام كارهاي ناگهاني) در كودك ديده ميشود.
ادامه مطلب...
یکی بود، یکی نبود.
یه موشی بود و یه مامان موشی.
مامان موشی هر جا می رفت، موشی می گفت: « منم میام. منم میام. »
یک روز موشی و مامان موشی داشتند تند تند می رفتند. رسیدند به چشمه.
موشی گفت: « خسته شدم. من تشنمه. من تشنمه. »
مامان موشی گفت: « همین جا استراحت کن. از این چشمه، آب بخور تا من برگردم. »
موشی رفت لب چشمه، آب بخورد. یکهو عکس یه ابر گُنده را توی آب دید.
گفت: « تو کی هستی که افتادی تو آب؟ »
« من ابر رعد و برقی ام! »
موشی ترسید. پرید پشت سنگ و قایم شد. یه برگ گرفت روی سرش که پیدا نباشد و گفت: « من کوچولواَم! بامب و بومب می کنی می ترسم! »
ابر گُنده گفت: « آخی! موشی کوچولو. باشه بامب و بومب نمی کنم. »
ادامه مطلب...