بنفشه
کودکان نوآموزان مربیان پیش دبستانی
نگارش در تاريخ جمعه 16 فروردين 1392برچسب:, توسط افسانه بازشاد

 

ضامن آهو
ضامن آهو

 

کاش من یک بچه آهو می شدم

می دویدم روز و شب در دشتها

توی کوه و دشت و صحرا روز و شب

می دویدم تا که می دیدم تو را

کاش روزی می نشستی پیش من

می کشیدی دست خود را بر سرم

شاد می کردی مرا با خنده ات

دوست بودی با من و با خواهرم

چونکه روزی مادر م می گفت تو

دوست با یک بچه آهو بوده ای

خوش به حال بچه آهویی که تو

توی صحرا ضامن او بوده ای

پس بیا من بچه آهو می شوم

بچه آهویی که تنها مانده است

بچه آهویی که تنها و غریب

در میان دشت و صحرا مانده است

روز و شب در انتظارم پس بیا

 

دوست شو با من مرا هم ناز کن

 

بند غم را از دو پای کوچکم

 

با دو دست مهربانت باز کن

 

بخش کودک و نوجوان تبیان

نگارش در تاريخ جمعه 16 فروردين 1392برچسب:, توسط افسانه بازشاد

 

شعر کودکانه - صبحونهشعرهای کودکانه و زیبا یکی از سرگرمی های کودکان است که می توان با کمی دقت به آموزش نکات اخلاقی و تربیتی در دل آن پرداخت. گروه خردسال در این مقاله با شعر"بچه ی خوب صبحونه می خوره"به این موضوع پرداخته است. 

  

اتل متل  توتوله 

بچه ی خوب  چه جوره؟ 

بچه ی خوب صبح زود 

از خواب ناز پا میشه 

می خنده مثل غنچه 

لبای اون وا میشه 

سلام داره به مامان 

سلامی هم به بابا 

میخوره صبحونه را 

با میل و با اشتها 

اتل متل توتوله 

بچه ی خوب می دونه 

خوردن شیر مفیده 

شیر می ریزه تو لیوان 

میگه رنگش سفیده 

شیر میخوره سیر میشه 

قوی مثل شیر میشه

نگارش در تاريخ پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, توسط افسانه بازشاد

 

بهار

 

بهار آمد، گل آمد

نسرین و سنبل آمد

گل های سرخ و زیبا

در باغ خانه ی ما

چشمها را باز کردند

با خنده ناز کردند

بنفشه دسته دسته

کنار جو نشسته

در روز آفتابی

در آسمان آبی

پرنده ی خوش آواز

پر زد و کرد پرواز

بهار آمد، گل آمد

نسرین و سنبل آمد

 

نگارش در تاريخ پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, توسط افسانه بازشاد


 

سرگرمی کودکان, دعوای سیر و پیاز

 

 

* دعوای سیر و پیاز
روزی یک سیر و پیاز با هم دعوایشان می شود. سیر با عصبانیت به پیاز گفت: حیف که سیرم وگرنه می خوردمت!؟
* دستمال گم شده
یکی از دوستان ملانصرالدین به او رسید و گفت: چه شده خیلی ناراحت به نظر می رسی.
ملانصرالدین گفت: دستمالم را گم کردم.
دوستش گفت: دوست عزیز مگر یک دستمال چقدر اهمیت دارد که خود را برای آن ناراحت می کنی؟
ملانصرالدین گفت: آخه دستمالی که من گم کردم یک دستمال معمولی نیست. زنم گوشه اش را گره زده تا من یادم نرود برایش انار بخرم. حالا که دستمال گم شده نمی دانم سفارش او را چگونه به یاد بیاورم!؟

 


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, توسط افسانه بازشاد

 گل گل گل اومد  کدوم گل  ؟  

 همون که رنگارنگه    برای شاپرکها یه خونه ی قشنگه

 کدوم کدوم شاپرک ؟ 

  

     همون که روی بالش    خالهای سرخ و زرده  

   لاینرهای ظریف و فانتزی برای وبلاگ شمالاینرهای ظریف و فانتزی برای وبلاگ شمالاینرهای ظریف و فانتزی برای وبلاگ شمالاینرهای ظریف و فانتزی برای وبلاگ شمالاینرهای ظریف و فانتزی برای وبلاگ شما

با بالهای قشنگش میره و بر میگرده  میره و برمیگرده 

    کدوم بال   ؟

شکلکهای جالب آروین

بالی که باز میشه و بسته میشه         می بنده اونو شاپرک

 وقتی که خسته می شه

شکلکهای جالب آروین

شاپرک خسته میشه         بالهاشو زود می بنده  

روی گلها میشینه          شعر می خونه می خنده (۲)

 
نگارش در تاريخ پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, توسط افسانه بازشاد

 برای ریشه ای تر کردن اصول و فروع دین بهتره که نسبت به هر کدوم از اونا با استفاده از ابعاد مختلف انسانی اطلاعاتی رو در اختیار کودکان قرار دهیم (البته با توجه به سن کودک و درک اون).

شعر و ادبیات فاخر و زیبا روشی است برای انتقال مفاهیم دینی با استفاده از بُعد زیبایی شناختی.

می تونیم در خلال این شعر با استفاده از داستان هایی که مربوط به رفتار و مهربانی های پیامبر (صلی الله علیه)، بالاخص رفتار ایشان با کودکان هم اطلاعات فرزند دلبندمون رو بالاتر ببریم و هم بذر عشق و علاقه رو در وجود اون بکاریم ان شاءالله.

ای یار مهــــــــــــربانم                    بگــــــــــو تا که بدانم

چــــــــه دانی از نبـوت                   هـــدایت و رســـــالت

بــدان کـــه پیغمبـــران                    آمـــــــده اند در جهان


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, توسط افسانه بازشاد

 

گنبد طلایی

 

یه گنبد طلایی

یه آسمون صداقت

پنجره های فولاد

دستای استجابت

یه گنبد و یه بارگاه

ستاره ها دور ماه

شفا می ده به مردم

یه مرد خوب و آگاه

زیارتش كه كردی

با عشق و با طهارت

نشون میده به دوستاش

یه عالمه كرامت

 

بخش کودک و نوجوان تبیان

نگارش در تاريخ سه شنبه 13 فروردين 1392برچسب:, توسط افسانه بازشاد

 

 

سلام دوستاي خوبم

امروز يه شعر زيبا از عمو نوروز مي ذارم

عمو نوروز

روز

روز

روز اومد

باز عمو نوروز اومد

چي؟

چي؟

چي آورد؟

پارچه و قيچي آورد

چي كار كرد؟

لباس تازه اي دوخت

بعدش تن بهار كرد

شاعر: جعفر ابراهيمي

نگارش در تاريخ سه شنبه 13 فروردين 1392برچسب:, توسط افسانه بازشاد

 

مداد رنگی

من چی ام ، شش تائی ام

گاهی دوازده تائی ام

قرمز و نارنجی و سبز

بنفش و زرد و آبی ام

روی کاغذ می رقصم

تو کار نقاشی ام

درسته حدس شما

بله ، مداد رنگی ام

نگارش در تاريخ سه شنبه 13 فروردين 1392برچسب:, توسط افسانه بازشاد

 

بچه خوب تمیزه
پاکیزگی

 

نگاه گنید به این پسر

چه قدر کثیفه دست وپاش!

اون از حموم بدش میاد

در میره از دست باباش

چه قدر کثیفه این اتاق!

چه بویی داره پیف وپیف!

ریخته توی هر گوشه ای

لباس وآشغال کثیف

کاش می دونست پاکیزگی

نشونه دینمونه

پاکیزگی رو دوست داره

هر کسی که مسلمونه

اگه تو پاکی و تمیز

برو مدادت رو بیار

برای این کارهای خوب

تو کارنامت یه بیست بذار

 

بخش کودک و نوجوان تبیان


نگارش در تاريخ سه شنبه 13 فروردين 1392برچسب:, توسط افسانه بازشاد

 

بهار آمد
بهار

 

بهار آمد، گل آمد

نسرین و سنبل آمد

گل های سرخ و زیبا

در باغ خانه ی ما

چشمها را باز کردند

با خنده ناز کردند

بنفشه دسته دسته

کنار جو نشسته

در روز آفتابی

در آسمان آبی

پرنده ی خوش آواز

پر زد و کرد پرواز

بهار آمد، گل آمد

نسرین و سنبل آمد

 

بخش کودک و نوجوان تبیان

نگارش در تاريخ جمعه 9 فروردين 1392برچسب:, توسط افسانه بازشاد

نام خدا

دوازده امام ( ع )

اي يار با شهامت بگو تو از امامت

امامت خوش لقا دوازده پيشوا

آمده بعد از نبي اول ايشان علي

امام دوم حسن سوم حسين شهيد

چهارم زين العابدين


ادامه مطلب...

صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 11 صفحه بعد