شعر کودکانه و دو مدل کاردستی اصول دین برای بچه های مهد کودک تا مدرسه ابتدایی را در ادامه ببینید:
آی بچه جون یه بازی
بازی خونه سازی
پنج تا ستون محکم
باید بسازیم با هم
اول ستون توحید
تابیده مثل خورشید
عدل دومین ستونه
برای ساخت خونه
بازی نداره قوت
سوم بزار نبوت
چهارمی امامت
ادامه مطلب...
شعر و سرود کودکانه دعای باران به همراه برگه نقاشی و رنگ آمیزی کارتونی را برای بچه های مهد کودک و پیش دبستانی بخوانید. این شعر و صفحه نقاشی برای واحد کار فصل ها و یا برای آموزش علوم و موضوع آب به بچه ها در مهد کودک و پیش دبستان مناسب است
سرود دعای باران
میرم به آسمون ها
تا بکنم این دعا
***
بارون بیاد ای خدا
به باغ و دشت و صحرا
***
تا زمینا شاد بشن
خرم و آباد بشن
***
تا گندما گل کنن
چشمه ها قُل قُل کنن
***
درختا پُر بار بشن
میوه ها بسیار بشن
***
شادی کنن دهقانا
در ده زیبای ما
***
زمستونه زمستونه فصل تگرگ و بارونه
هوا شده خیلی سرد روی زمین پر از برف
چه خوبه کودکستان وقتی میشه زمستان
کلاغ های سیاه رنگ بخاری های روشن
وقتی بارون میباره دلم میخواد دوباره
برم به کودکستان میان آن گلستان
شعر کودکانه بچه شیعه (یادگیری چهارده معصوم)
- مجموعه: شعر و قصه کودکانه
من بچه شیعه هستم
خدا را می پرستم
خدای پاک و دانا
مهربان و توانا
پیامبرم محّمد (ص)
که با او قرآن آمد
دین را به ما رسانده
او ما را شیعه خوانده
دختر او زهرا (س) بود
فاطمه کبرا بود
فدای دین شد جانش
لعنت به دشمنانش (۲)
در روز عید غدیر
بر ما علی (ع) شد امیر
امیر مومنین است
امام اوّلین است
امام دوّم ما
بخشنده بود و تنها
نام ایشان حسن (ع) بود
صبور خوش سخن بود (۲)
حسین که شاه دین است
امام سوّمین است
شهید کربلا شد
تربت او شفا شد
وقتی که آب می خورم
بر او سلام می کنم (۳)
چهارم امام سجّاد (ع)
به ما دعاها یاد داد
هر یک از آن دعاها
پُر معنی است و زیبا (۲)
پنجم امام باقر (ع)
که علم از او شد ظاهر
شاگردها تربیت کرد
اسلام را تقویت کرد (۲)
ششم امام جعفر(ع)
برای شیعه رهبر
صادق و راستگو بود
خدا هم یار او بود (۲)
هفتم امام کاظم(ع)
صبور بود و عالم
اگر چه در زندان بود
معلّم جهان بود (۲)
امام هشتم ما
امام رضای والا
امید شیعیان است
چه قدر مهربان است
نُهم امام جواد (ع)
رحمت حق بر او باد
کریم و بخشنده بود
ماه درخشنده بود
دهم امام نقی (ع)
پاک دل و متّـقی
هادی راه دین بود
یاورِ مومنین بود
یازدهم عسگری (ع)
ازهمه عیب ها بَری
در خانه بود زندانی
شهید شد در جوانی (۲)
یازده امام معصوم
شهید شدند چه مظلوم
ولی به امر خدا
امام آخر ما
از چشم مردم بد
غایب شد و نیامد
هزار و چندین ساله
شیعه در انتظاره
بالاخره یه روزی
می شه وقت پیروزی
مهدی (ع) ظهورمی کنه
دشمن رو دور می کنه (۲)
جهان می شه پُر از گُـل
نرگس و یاس و سُنبل
ما بچّه های شیعه
دعا کنیم همیشه (۳)
با هم بگیم خدایا
بیار امام ما را
شعر های کودکانه
باغ وحش
تو قفسهاي باغ وحش
حيوونهاي رنگارنگ
پرنده هاي كوچولو
ميمون و شير وپلنگ
ميمونه شكلك مي سازه
مَردُموخوشحال ميكنه
با يه دونه توپ سفيد
تنهايي فوتبال مي كنه
نگاه كنيد خرسَرو
ايستاده روي دو پا
خرگوشه رو نگاه كنيد
هي مي پره رو هوا
طاووس رو نگاه كنيد
چه خوشگل و قشنگه
چترشوهي باز مي كنه
ناز وخوش آب ورنگه
فرارسیدن ماه ربیع الاول مبارک باد.
رسول گرامی می فرماید: هر کس پایان صفر را خبر دهد بهشت بر او واجب است. بشارت باد بر شما که ماه صفر به اتمام رسید.
. حلول ماه ربیع الاول ماه شادی و سرور اهل بیت(ع) بر شما مبارک باد.
بهار ماه ها، ربیع الاول است چرا که آثار رحمت الهی و ذخایر برکات خداوندی در این ماه پدیدار می شود و انوار جمال الهی بر زمین و زمینیان می تابد . ولادت رسول اکرم(ص) اشرف و سید موجودات و نزدیک ترین خلق به خدا ، در این ماه بوده است . حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارك باد..
براي كودكان خود از اين شعر براي تشويق به نماز استفاده كنيد.
اتل متل پروانه نشسته روي شانه
صدا مياد چه نازه ميگه وقت نمازه
به اين صدا چي ميگن اذان و اقامه ميگن
شيطونه ناراحته
دنبال يه فرصته
ميگه آهاي مسلمون نماز رو بعدا بخون
هر كسي كه زرنگه با شيطونه مي جنگه
وقت نماز كه مي شه هر كاري تعطيل مي شه
نماز چقدر شيرينه اول وقت همينه
ادامه مطلب...
هفت تا پرنده با هم تو لونه ای نشستند
مثل روزهای هفته هر یک به رنگی هستند
شنبه به رنگ پائیز همیشه زرد رنگه
یکشنبه رنگ سبزه مثل چمن قشنگه
دوشنبه نارنجیه رنگ قشنگ خورشید
سه شنبه ها بنفشه گل بنفشه خندید
چهارشنبه آبی رنگه به رنگ آب دریا
پنج شنبه رنگ نیلی چون آسمان شبها
جمعه به رنگ قرمز رنگ گلای زیبا
شادی کننید بخندید بازی کنید بچه ها
نام اصلی حضرت رضا، علی و کنیه معروفش ابوالحسن است؛رایج ترین لقب امام هشتم، رضا است.
حضرت رضا علیه السلام در روز جمعه، یازدهم ذیقعده سال 148ق، درحالی که شانزده روز از شهادت امام جعفر صادق علیه السلام می گذشت، در شهر مدینه به دنیا آمد.
شعر کودکانه شهادت امام رضا(ع)
هست و بوده او
بعد از آن گذشت
ماه و سال و روز
در عزای او
ادامه مطلب...
خدا بر انجام هر کاری تواناست. (سوره بقره آیه ۲۰)
اگر برف ها آب نشود ، گل ها و سبزه ها چطور از زیر خاک بیرون بیایند؟
بره ها و بزغاله ها ، گوسفند ها و آهوها چطور چَرا کنند؟
خدای بزرگ، تو با نور گرم خورشید ، تمام برف ها را آب می کنی.
خدای خوب من، تو می توانی هر کاری را انجام بدهی.
ای خدا فقط تو می توانی(باران)
خدا بر انجام هر کاری تواناست. (سوره بقره آیه ۲۰)
دشت ها و دره ها ، تپه ها و جنگل ها پر از درخت و گل و سبزه است.
چه کسی می تواند به همه اینها آب بدهد؟
خدای بزرگ ، تو هستی که به همه اینها آب می دهی.
خدای خوب من ، تو می توانی هر کاری را انجام دهی.
ادامه مطلب...
آموزش فصل ها به کودکان
آموزش فصل ها از سن چهار تا پنج سالگی به کودکان آغاز می شود . کودکان در این سن تغییرات آب و هوایی در فصل های مختلف سال را حس می کنند و این موضوع برای آن ها قابل درک است . بنابراین این سن مناسب یاددادن نام فصل ها و همچنین ماه های مربوط به این فصل از سال است . ادامه مطلب را دنبال کنید .
برای یادسپاری نام ماه هاو فصل هل های سال بهترین روش استفاده از شعرهای اهنگینی است که برای آموزش این مورد وجود دارد . در زیر یکی از شعرهای زیبای آموزش فصل ها و ماه های سال آمده است . آهنگ شیرین این شعر باعث به یادسپاری هر چه سریعتر کودکان می شود .
شعر آموزش فصل ها و ماه های سال به کودکان
فروردین و اردیبهشت و خرداد
سه ماه بهاره ، سه ماه بهاره ، نه سرده ، نه گرمه
تیر و مرداد و شهریور
سه ماه تابستان ، سه ماه تابستان ، گرم گرم ، گرم گرم
مهر و آبان و آذر
سه ماه پاییزه ، سه ماه پاییزه ، نه سرده ، نه گرمه
دی و بهمن و اسفند
سه ماه زمستان ، سه ماه زمستان ، سرد سرد ، سرد سرد
هنگام خواندن این شعر برای کودکان بهتر است که اداها و حرکات بدن هم همراه با آن انجام گیرد . مثلا هنگام خواندن قسمت تابستان دست ها را به صورت بادبزن جلوی صورت تکان دهند و هنگام خواندن زمستان دست ها را به هم بمالند و فوت کنند .
بعد از خواندن شعر و آموزش فصل ها و ماههای سال برای این که خصوصیات ظاهری هر فصل هم به کودکان آموزش دهید بهتر است کاردستی های مرتبط با این موضوع هم کار شود . در ادامه شما با یک روش بسیار ساده و زیبا برای ساخت کاردستی با موضوع فصلها آشنا می شوید .
ابتدا یک مقوا یا یک تکه از کارتن را بردارید . پارچه ای به عنوان زمینه کار روی آن بچسبانید . حالا مطابق با هر فصل از سال زمینه کار می تواند متفاوت باشد . پارچه ای را به شکل تنه ی درخت برش بزنید و به زمینی که برای کار آماده کرده اید بچسبانید .
مطابق با تغییرات هر فصل برای درخت برگ و سایز اجزا مورد نیاز تهیه کنید . لایه های رنگی یا حتی پارچه های رنگی برای زیبایی کار بیشتر از کاغذهای رنگی مفید به نظر می رسد .
برای فصل زمستان از پنبه دانه های ریز برف بسازید و روی کاردستی زمستانی بچسبانید . فصل تابستان را با میوه های رسیده ی درختان نشان دهید . سرسبزی و طراوت درختان و گل های روییده در پای آن آمدن بهار را خبر می دهد و تنوع رنگ های زرد و نارنجی و سبز و قرمز در کنار هم پاییز را تداعی می کند .
شعر ورزشی کودکانه
یک و دو و سه و چار
نی نی از خواب شد بیدار
�
یک و دو و سه و چار
نی نی از خواب شد بیدار
صبح شد و وقت کوشش
بده نی نی رو ورزش
باز کن دستاشو ببند
به روی ماهش بخند
نکن نی نی رو خسته
بگو یک و دو و سه
نوبت پاهاست حالا
برند پایین و بالا
وای که چه خوبه ورزش
چه حالی داره نرمش
کاشکی مامان یا بابا
همه روزای خدا
با نی نی ورزش کنند
بازی و نرمش کنند
باغ جانماز
از باغ جا نمازم
آهسته پر کشیدم
رفتم به سوی باغی
یک باغ سبز و خرم
دیدم که گل در آن باغ
روییده دسته دسته
دیدم کنار گل ها
یک شاپرک نشسته
آن شاپرک مرا دید
پر زد به سویم آمد
او با خودش گل آورد
گل را به چادرم زد
گفتم: به شاپرک جان
این گل چه خوب و ناز است
او شادمان شد و گفت:
این گل، گل نماز است
شعر کودکانه بچه شیعه (یادگیری چهارده معصوم)
شعر کودکانه بچه شیعه, شعر چهارده معصوم, شعر آموزش امامان, یادگیری چهارده معصوم, آموزش چهارده معصوم به کودکان, شعرهای کودکانه, شعر برای کودکان, شعر و قصه
من بچه شیعه هستم
خدا را می پرستم
خدای پاک و دانا
مهربان و توانا
پیامبرم محّمد (ص)
که با او قرآن آمد
دین را به ما رسانده
او ما را شیعه خوانده
دختر او زهرا (س) بود
فاطمه کبرا بود
فدای دین شد جانش
لعنت به دشمنانش (۲)
در روز عید غدیر
بر ما علی (ع) شد امیر
امیر مومنین است
امام اوّلین است
ادامه مطلب...
شعر کودکانه مذهبی
دویدم و دویدم به کربلا رسیدم
حالا بشید مهیا می خوایم بریم کربلا
شهر امام حسینه امام سوم ما
کربلا شهر ماتم شهر مصیبت و غم
دوستان من گوش کنید تا ماجراشو بگم
حدود سال شصتم از شهر کوفه مردم
نامه زیاد نوشتن گفتن امام سوم
ما مرد کارزاریم اما امام نداریم
اگر بیای به کوفه اطاعت از تو داریم
وقتی امام قبول کرد رو سوی کوفه آورد
تنها گذاشتن اونو دروغگوهای نامرد
منبع:tebyan.net
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود هزار و سیصد سال پیش یک خبر مهمی بود
بچه ها خوب گوش کنید حواس هاتون را جمع کنید
به صورت قصه می گم
******************
اما این افسانه نیست و قصه نیست شرح فداکاری یک انسان است
که حسینش (ع) نامند
******************
در خوبی و پاکی در صبر و شکیبایی در حسن و جوانمردی
در بندگی وطاعت او را نبود مانند
******************
پدرش شیر خدا، مادرش فاطمه ی زهرا بود راه او راه خدا، خوبی از چهره ی او پیدا بود
ادامه مطلب...
شعرهای مدرسه, شعر درباره مدرسه, مدرسه رفتن, شعر های کودکانه, قصه کودکان, شعر باز شدن مدارس, شعر برای کودکان, شعر و قصه, شعر همشاگردی سلام, شعر بوی ماه مهر
همشاگردی سلام
آغاز سال نو، با شادی و سرور
هم دوش و هم زبان، حرکت به سوی نور
آغاز مدرسه، فصل شکفتن است
در زنگ مدرسه، بیداری من است
در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
هم شاگردی سلام، هم شاگردی سلام
مهر از افق دمید، فصلی دگر رسید
فصل کلاس و درس، ما را دهد نوید
شد فصل کسب علم، فصل تلاش و کار
دانش به نسل ما، می بخشد اعتبار
در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
هم شاگردی سلام، هم شاگردی سلام
ای در کنار ما، آموزگار ما
چون شمع روشنی، در روزگار ما
روشن ز نور توست، کاشانه دلم
در کار من تویی، حلال مشکلم
در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
هم شاگردی سلام، هم شاگردی سلام
فردا از آن توست، ای نسل چاره ساز
با یاری خدا، آینده را بساز
فردای روشن است، با وحدت کلام
از ما تو را درود، از ما تو را سلام
در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
هم شاگردی سلام، هم شاگردی سلام
مرغ قشنگم قدقدقدا می کنه
شاید داره منو صـــدا می کنه
دونه می خواد تا بخوره
برای من تخــــــم بذاره
یه مشت دونه بر می دارم
برای مرغـــــــم می پاشم
یه کاسه ی آب میارم
جلوی مرغـــم میذارم
اون می خوره آب و دونه
بعدش میــــره توی لونه
می خوابه قدقد می کنه
برای من تخــــم می کنه
مرغ قشنگم قدقدقدا می کنه
شاید داره منو صـــدا می کنه
دونه می خواد تا بخوره
برای من تخــــــم بذاره
یه مشت دونه بر می دارم
برای مرغـــــــم می پاشم
یه کاسه ی آب میارم
جلوی مرغـــم میذارم
اون می خوره آب و دونه
بعدش میــــره توی لونه
می خوابه قدقد می کنه
برای من تخــــم می کنه
مرغ قشنگم قدقدقدا می کنه
شاید داره منو صـــدا می کنه
دونه می خواد تا بخوره
برای من تخــــــم بذاره
یه مشت دونه بر می دارم
برای مرغـــــــم می پاشم
یه کاسه ی آب میارم
جلوی مرغـــم میذارم
اون می خوره آب و دونه
بعدش میــــره توی لونه
می خوابه قدقد می کنه
برای من تخــــم می کنه
مرغ قشنگم قدقدقدا می کنه
شاید داره منو صـــدا می کنه
دونه می خواد تا بخوره
برای من تخــــــم بذاره
یه مشت دونه بر می دارم
برای مرغـــــــم می پاشم
یه کاسه ی آب میارم
جلوی مرغـــم میذارم
اون می خوره آب و دونه
بعدش میــــره توی لونه
می خوابه قدقد می کنه
برای من تخــــم می کنه
شعر کودکانه مسواک را که پیام بهداشتی برای کودکان دارد در ادامه بخوانید.
این شعر برای کودکان ۳ ساله به بالا مناسب است.
شبا که میشه وقت خواب
دندوناتو مسواک بزن
با حوله تمیز خود
دست و رویت رو پاک بکن
*****
صبح که میشه با شادی
بلند شو از رختخواب
یه کمی لی لی بکن
برو سر شیر آب
دست و رویت را بشور
دوباره مسواک بزن
*****
دندوناتو سفید کن
مانند دندون من
دندونای من همه
مانند مرواریده
سفیده و سفیده
تمیزه و تمیزه
*****
بچه های خوب یادتون نره
مسواک بزنید
هر شب
از این شعر زیبا برای تشویق کودکان به مسواک زدن و برای واحد کار بهداشت در مهد کودک می توانید استفاده نمایید.
ماه تولد تو
کدوم ماه قشنگه؟
لباسی که طبیعت
تنش کرده چه رنگه؟
الا کلنگ و بارون
یک و دو سه کجایی؟
به دنیا آمدی در پاییز تن طلایی
یکی نشسته بود و دنیارو رنگ می کرد
رنگای شادو روشن
خیلی قشنگ می زد
باد میومد رو شاخه
می خوند و هی می خندید
برگای زردو خوشگل
روی سرت می رقصید
خبر دادن به مردم کلاغا با قار و قار
گفتن که اومدی تو
همه شدن خبردار
درختای خیابون
جیباشونو تکوندن
اسکناسای زردو روی سرت پاشوندن
آقای باد،با هوهو
پولارو پارو می کرد
سوت می زدو کوچه رو
یکسره جارو می کرد
تو اومدی به دنیا
در ماه سرد آبان
کردی دلارو روشن
مثله یه ماه تابان
راستی که خوش به حالت
سوگل ناز و زیبا
ماهی به این قشنگی
تو اومدی به دنیا
هدیه و شمع و خنده
جشن و چراغ و پولک
گل قشنگ و نازم
تولدت مبارک!
شعر کودکانه مورم و دانه می برم
مورم و دانه می برم
دانه به لانه می برم
شش پا و دو شاخک دارم
صحرا می رم دون می آرم
اینجا می رم اونجا می رم
پایین میام بالا میرم
تنهایی سخته کار من
سنگینه خیلی بار من
جمع می شویم با مورچه ها
صف می کشیم تو باغچه ها
دنبال هم مثل قطار
با هم می ریم دنبال کار
کار می کنیم کار می کنیم
گندمو انبار می کنیم
تا وقتی که از آسمان
پایین میاد برف و باران
تو لونه بی دون نباشیم
زار و پریشون نباشیم
شعر آقا پلیسه
شبا که ما میخوابیم
آقا پلیسه بیداره
ما خواب خوش میبینیم
اون دنبال شکاره
آقا پلیس زرنگه
با دزدا خوب میجنگه
ما هم اونو دوست داریم
بهش احترام میزاریم!!
*******************
آقا پلیسه
اونیکه شبا بیداره , لباس یشمی داره
مواظب شهر ما , مواظب خونه هاست
پلیسه مهربونه ,همیشه خوش زبونه
اونکه تفنگ داره , کلاه و فشنگ داره
با آدمای بدکار , با دزدای خطا کار
دشمنه و میجنگه , آقا پلیسه زرنگه
وقتی توی خیابون ماشین میاد چپ و راست
پلیس راهنمایی مواظب بچه هاست
بچه خوب همیشه از خط کشی رد می شه
رهائى فطرس
امشب اى ياران نويد آورده ام
مژده از عيدى سعيد آورده ام
ماه شعبان است و ماه رحمت است
غرق شادى قلب آل عصمت است
خاصه امشب سوم اين ماه نور
ماه فيض و عزت و ماه سرور
ماه لطف و رحمت پروردگار
جلوه دار طلعت هشت و چهار
بس از اين مه پيك سرمد مى رسد
از فضا بوى محمد مى رسد
امشب عيد افتخار آدم است
عيد مولود عزيز خاتم است
مژده بايد گفت عبداللَّه را
مولد مسعود ثاراللَّه را
امشب آرى مقتدا از ره رسيد
سومين نور هدى از ره رسيد
عاشقان فيض جلى را بنگريد
نور چشمان على را بنگريد
جبرئيل است و ملك در زمزمه
روى آورده به بيت فاطمه
جمله سرمستند از بوى حسين
شيفته بر روى دلجوى حسين
دم به دم گويند با شور و شعف
تهنيت بر احمد و مير نجف
هم به زهرا مادر آن نازنين
بر زبان دارند صدها آفرين
وقت آن شد فطرس آيد پيشتر
آنكه باشد از همه دلريشتر
آنكه از قهر الهى سوخته
ديده بر فيض حسينى دوخته
بال و پر بر مهد مولا مى كشد
پر به سوى آسمانها مى كشد
بر زبان دارد به وجد و شور و شين
اين منم آزاده ى دست حسين
هر كه از جا به عزّ و احترام
سوى مولايم كند عرض سلام
اين ارادت را به تكريم و شتاب
مىرسانم محضر آن مستطاب
اى خوشا تائب كه با شوقى تمام
بر عزيز فاطمه گوئى سلام
ترانه های شیرین قدیمی کودکانه
در ادامه مطلب ترانه هایی با طعم کودکانه و قدیمی را بخوانید . کمتر کسی است که با خواندن این اشعار زیبا شیرینی کودکیش را زیر زبان دلش احساس نکند .
خاله
فرش اتاق خاله
پشم تن بزغاله
جاروی اتاق خاله
از موهای بزغاله
مرواریدای خاله
دندونای بزغاله
مهمونیای خاله
از شیرهای بزغاله
جم جمک برگ خزون
جم جمک برگ خزون
مادرم زینب خاتون
گیس داره قد کمون
از کمون بلندتره
از شبق مشکی تره
گیس اون شونه می خواد
شونه ی فیروزه میخواد
حموم هر روزه میخواد
ادامه مطلب...
بهار میاد، با گلهای رنگارنگ
بازم بهار می خواد بیاد
مهمون خونه ها بشه
می خواد یه کاری بکنه
لبها به خنده وا بشه
پروانه ها رو میاره
پر بزنن تو باغچه ها
صورت گل را ببوسن
حرف بزنن با باغچه ها
آدمها رو وا می داره
خونه تکونی بکنن
بلبلا ر ووا می داره
تا نغمه خونی بکنن
به ابر می گه بازم ببار
به روی هر شهر و دیار
بازم شکوفا می کنه
گلها رو توی سبزه زار
بهار میاد با یک سبد
پر از گلای رنگارنگ
روی لبات جا می ذاره
یه خنده ناز و قشنگ
منبع:صدای قاصدک
روزه کله گنجشگی
روزه گرفته امروز یک کودک
کله گنجشکی روزه ی کوچک
تا ظهر نخورده آب و غذایی
می کرده قورقور شکمش گاهی
ظهر افطار کرده با نان و خرما
مامان بهش گفت: صد باریکلا
باغ جانماز
از باغ جا نمازم
آهسته پر کشیدم
رفتم به سوی باغی
یک باغ سبز و خرم
دیدم که گل در آن باغ
روییده دسته دسته
دیدم کنار گل ها
یک شاپرک نشسته
آن شاپرک مرا دید
پر زد به سویم آمد
او با خودش گل آورد
گل را به چادرم زد
گفتم: به شاپرک جان
این گل چه خوب و ناز است
او شادمان شد و گفت:
این گل، گل نماز است
v
صبح كه از خواب پا مي شم
مثل يه غنچه وا مي شم
شروع مي كنم نظافت
گوش كن ببين چه راحت
حوله رو بر مي دارم
روي دوشم مي زارم
صابون از اون گوشه
عشوه به من مي فروشه
منو مي كنه صدا
زودتر به نزدم بيا
آب دستشوئي تميز
مي ريزه ريزه ريزه
وظيفه اش چه چيزه
منو مي كنه پاكيزه
مسواك خميري بر روش
با يك ليوان آب توش
شويم دهان و دندان
بگم چه جوري رفيقان ( اينجوري3)
شانه كه روي ميزه
دندونه هاش تميزه
شانه زنم به موهام
بگم چه جوري رفيقان ( اينجوري3)
شيروچايي بنوشم
لباس تميز بپوشم
روم به كودكستان
ميان آن گلستان
بگم چه جوري رفيقان( اينجوري ۳ )
صبح كه از خواب پا مي شم
مثل يه غنچه وا مي شم
شروع مي كنم نظافت
گوش كن ببين چه راحت
حوله رو بر مي دارم
روي دوشم مي زارم
صابون از اون گوشه
عشوه به من مي فروشه
منو مي كنه صدا
زودتر به نزدم بيا
آب دستشوئي تميز
مي ريزه ريزه ريزه
وظيفه اش چه چيزه
منو مي كنه پاكيزه
مسواك خميري بر روش
با يك ليوان آب توش
شويم دهان و دندان
بگم چه جوري رفيقان ( اينجوري3)
شانه كه روي ميزه
دندونه هاش تميزه
شانه زنم به موهام
بگم چه جوري رفيقان ( اينجوري3)
شيروچايي بنوشم
لباس تميز بپوشم
روم به كودكستان
ميان آن گلستان
بگم چه جوري رفيقان( اينجوري ۳ )
اتل متل موش موشک،
موش موشک بانمک
گربه رو دیده ترسیده
به سوی لونه ش دویده
قایم شده توی سوراخ
با ترس و لرز می گفته آخ
خوب شد که لونه دارم
لونه و خونه دارم
وقتی که گربه رو می بینم
میرم تو لونه م می شینم
گربه میگه میو میو
کجایی تو موش کوچولو
همونجا دم لونه
منتظرم می مونه
نمی دونه موش موشکم؟
شیطون و رند و کلکم؟
گربه رو دشمن می دونم
آروم تو لونه م می مونم
موش موشکم موش موشک
موش موشک بانمک
تاب تاب تاب بازی
خدای من چه نازی
خدای خوب و دادار
خودت منو نگهدار
خدای مهربونم
با مادرم می خونم:
که این همه قشنگی
گل های ناز رنگی
خندیدن و محبت
سفره ی پر برکت
خورشید و ماه و شبنم
یا بارونای نم نم
هدیه ی تو به ماهاست
بودن تو چه زیباست
××××
مامان که نازنینه
فرشته ی زمینه
همش بوسم میکنه
گاهی لوسم میکنه
بهم میگه همیشه
خدا نخواد نمی شه!
میگه خدا می خنده
همیشه روی بنده
ما همه بنده هاتیم
تا همیشه باهاتیم
درست مثل اماما
علی حسین و زهرا
امام حسن و باقر
امام صادق شاکر
امام کاظم خندون
امام رضا- مهربون
امام جواد و هادی
با مهر خدادادی
امام عسکری ناز
مشغول راز و نیاز
با خدای مهربون
خدای هفت آسمون!
دخترک خوشگلم؟
گوش میدی جون دلم؟!
بعد امام عسکری
میشه امام آخری!
که آقای زمینه
نجیب و نازنینه
ما رو همه می شناسه
به دادمون می رسه
برا همه آدما
همش می کنه دعا
از طرف خدا جون
می شه مراقبمون
می دونی اسمش چیه/
اسمش امام مهدیه
قراره یک روز بیاد
بشه آقای همه
«شهرما خانه ی ما»
من
زباله هارو می برم
هرشب میام درِخونه ها
سراغ اون
که ریخته توی کیسه ها
کیسه هارو برمی دارم
داخل ماشین میذارم
اگه زباله جمع نشه
باعث بیماری می شه
یادت باشه شعارما:
«شهرما خانه ی ما»
شاعر:مهری طهماسبی دهکردی
می خوام یه غنچه باشم میون باغچه باشم
برگامو هی وابکنم،ببندم،وقتی که آفتاب می تابه بخندم
برم به مهمونی شاپرک ها،
قصه بگم برای کفشدوزک ها
(غنچه اسیر خاکه منتظرآفتابه وقتی که تشنه باشه،توآرزوی آبه)
می خوام یه ماهی باشم توآب آبی باشم
پیرهن سرخ پولکی بپوشم،ازآب پاک چشمه ها بنوشم
باله هامو،وابکنم ،ببندم شناکنم شادی کنم بخندم
(ماهی فقط توآبه،توحوض ورود ودریاست شایدکه ازصبح تاشب توفکردشت وصحراست)
ادامه مطلب...
خدای مهربانم !
تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟
تو کی غایب بوده ای که حضورت نشانه بخواهد؟
تو کی پنهان بوده ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟
کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند!
کور باد نگاهی که دیده بانی نگاه تو را درنیابد
آسمان ، آب ، زمين
كي به اين خورشيد مي گويد نخواب ؟
آفتابت را بتاب !
كي زده فواره ي رنگين
توي حوض آسمان ؟
از كجا آورده دريا آب را ؟
شب گل مهتاب را ؟
كي به آهو ياد داده سبزه را ؟
شبدر خوشمزه را !
كي لباس شاپرك را دوخته ؟
گل به او آموخته !
كي به دل ها مهرباني داده است ؟
شادماني داده است !
او خداي مهربان و خوب ماست
هر چه هست از اين خداست !
گل گل گل اومد کدوم گل ؟
همون که رنگارنگه برای شاپرکها یه خونه ی قشنگه
کدوم کدوم شاپرک ؟
همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده
با بالهای قشنگش میره و بر میگرده میره و برمیگرده
کدوم بال ؟
بالی که باز میشه و بسته میشه می بنده اونو شاپرک
وقتی که خسته می شه
شاپرک خسته میشه بالهاشو زود می بنده
روی گلها میشینه شعر می خونه می خنده (۲)